جدول جو
جدول جو

معنی پن جو - جستجوی لغت در جدول جو

پن جو
پنج دسته ی شالی را در یک جا انباشته کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی جو
تصویر پی جو
جویندۀ رد و اثر چیزی
پی جوی کسی یا چیزی شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ حا)
جویندۀ اثر پا. مجازاً، فاحص. کاونده. جستجوکننده.
- پی جوی کسی (چیزی) شدن، در جستجوی آن بودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی جو
تصویر پی جو
جستجو کننده، کاوند
فرهنگ لغت هوشیار
جستجوگر، جویا، سراغ گیر، ردجو، ردیاب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جوی قسمت پایین زمین، آبی که در سمت پایین زمین جاری باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستای نمارستاق نور که بقعه ی بابا شجاع الدین در آن است.، جهت رشد یکنواخت ساقه و بوته ی شالی هر پنج روز یک بار کشت زار
فرهنگ گویش مازندرانی